امام صادق علیه السلام:اَلنّاسُ یَسْتَغْنونَ اِذا عُدِلَ بَینَهُمْ وَتُنْزِلُ السَّماءُ رِزْقَها وَتُخْرِجُالاَْرْضُ بَرَکَتَها بِاِذْنِ اللّه ِ تَعالى؛
هنگامى که در میان مردم عدالت برقرار شود، بى نیاز مى شوند و به اذن خداوندمتعال آسمان روزىِ خود را فرو مى فرستد و زمین برکاتش را بیرون مى ریزد.
کافی ج 3 ص 568 ح 6
امام صادق علیه السلام:اَلْعَدْلُ اَحْلى مِنَ الشَّهْدِ وَاَلْیَنُ مِنَ الزُّبْدِ وَاَطیَبُ ریحا مِنَ الْمِسْکِ؛
عدالت از عسل شیرین تر، از کره نرم تر و از مُشک خوشبوتر است.
کافی ج 2 ص 147 ح 15
مکاتبه یکی از راههای ارتباط شیعیان با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) بوده است . بی شک یکی از شامخ ترین این مکاتبات ، نامه هایی است که از سوی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) به شیخ مفید ، این عالم جلیل القدر قرن پنجم رسیده و در کتب متعددی نقل شده است . در قسمتی از نامه اول چنین آمده است :
ما از تمام حوادث و ماجراهایی که بر شما می گذرد ، کاملا مطلع هستیم و هیچ چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نیست. از خطاها و گناهانی که بندگان صالح خداوند از آنها دوری می کردند ، ولی اکثر شما مرتکب شدید ،با خبریم . اگر عنایات و توجهات ما نبود ، مصائب و حوادث ، زندگی شما را در بر می گرفت و دشمنان ، شما را از بین می بردند.
از عهد شکنی ها و پشت سر گذاشتن عهد و پیمان ها با اطلاعیم (که همین عوامل موجب بدبختی و دوری شما از حریم ولایت شده است ). گویی این ها از لغزشهای خود خبر ندارند. با همه گناهان ، ما هرگز امور شما را مهمل نگذاشته ، شما را فراموش نمی کنیم. پس ، از خداوند بترسید و تقوا پیشه کنید و به خاندان رسالت مدد رسانید.
بحار الانوار ، ج53، ص175
حسن بن جهم می گوید : ابو الحسن(ع) (امام کاظم(ع) یا امام رضا(ع)) را دیدم که خَضاب کرده بود. گفتم: قربانت گردم! خضاب کرده اید؟!
فرمود: «آری. آراسته بودن، از عواملی است که بر پاک دامنی زن می افزاید. زنان، از آن رو ترک پاک دامنی می کنند که شوهرانشان آراسته بودن را ترک می نمایند».
سپس فرمود: «آیا تو دوست داری که همسرت را مانند خودت، ناآراسته ببینی؟».
گفتم: نه.
فرمود: «او نیز همین طور».
آن گاه افزود: «پاکیزگی، خوش بو بودن، اصلاح کردن مو و کثرت آمیزش ، از صفات پیامبران است».
1-. الکافی: ج۵ ص۵۶۷ ح۵۰ و ج ۶ ص ۴۸۰ ح ۱، دانشنامه قرآن و حدیث ج ۴ ص ۱۰.
با اینکه خداوند سبحان میفرماید: «سَنُریهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فی أَنْفُسِهِ؛ به زودی نشانههای روشن خود را در نواحی [آسمان و زمین] و در وجود خود آنان به ایشان ارائه خواهیم داد»(فصلت 53)
همچنین میفرماید: «قُلِ انْظُرُوا ما ذا فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ؛ بگو: بنگرید که در آسمانها و زمین چه چیز است»(یونس 101)
آیا ممکن است با وجود خلوص و صدق در استعلام و طلب، هدایت و ارائه آیات معرفت برای انسان نباشد؟! باب رسیدن به کمالات و لقاءالله مفتوح است. حیف نیست این مراحل را که از راه بندگی حاصل میشود، نداشته و از آنها محروم باشیم؟!
در زمینه معرفت وارد شده است: «ما کنْتُ أَعْبُدُ رَباً لَمْ أَرَهُ؛ من کسی نیستم که پروردگارِ ندیده را بپرستم»(اصول کافی ج 1)
و نیز: «عَمِیتْ عَینٌ لا تَراک عَلَیها رَقِیباً؛ چشمی که تو را ناظر بر خود نبیند، کور است (کورباد!)»( بحار ج 64)
و یا اینکه: «رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِیمَانِ؛ دلها او را با ایمانهای واقعی میبینند»(اصول کافی ج 1)
همچنین: «نَزَلَ مِنْ رَبهِ مَنْزِلَةً فَرآهُ بِقَلْبِهِ؛ نسبت به پروردگارش در منزلتی قرار گرفت تا اینکه او را با قلبش مشاهده نمود».(المیزان ج 19)
در محضر بهجت، ج۲، ص۱۹
امام رضا در مجلسی حضور داشتند. اطلاع دادند یکی از شیعیان شراب خورده است. حضرت با شنیدن این سخن غرق عرق شدند. (تعریق وجه ابی الحسن).
آن مرد، شراب خورده و به جای او امام رضا عرق کرده است. آیا لذّت مقطعی آن هم لذّت حرام، ارزش دارد به خاطر آن، انسان، ولیالله الاعظم را خجل و خیس عرق نماید.
«نعوذ بالله من سبات العقل» از خواب و تعطیلى عقل به خدا پناه مىبریم.
یکى از روش هاى تربیتى پیامبر خدا ، سلام کردن به کودکان بود . ایشان ، تصریح فرموده که این اقدام من ، بدان جهت است که پس از من ، این سنّت در جامعه اسلامى ادامه یابد :
خَمسٌ لا أدَعُهُنَّ حَتّى المَماتِ: ... والتَّسلیمُ على الصِّبیانِ لِتَکونَ سُنَّةً مِن بَعدی ؛ پنج چیز است که تا زنده ام رهایشان نمى کنم ... و [یکى از آنها ]سلام کردن به کودکان است، تا بعد از من سنّت شود .
امّا طبق برخی روایات، همه مسلمانان وظیفه دارند در سلام کردن به یکدیگر ، پیشى بگیرند و بویژه ، کوچک ترها وظیفه دارند به بزرگ ترها سلام کنند .
با اندکى تأمّل روشن مى شود که این روایات ، نه تنها با هم منافاتى ندارند ؛ بلکه مکمّل یکدیگرند و عمل کردن به همه آنها نیکوست ، بدین سان که وظیفه اخلاقى آحاد جامعه اسلامى ، پیشى گرفتن در سلام کردن به یکدیگر است ؛ ولى ادب ، اقتضا مى کند که کوچک ترها به بزرگ ترها سلام کنند ، امّا اگر کوچک تر به هر دلیل در سلام دادن به بزرگ تر تأخیر کرد یا تعلّل ورزید ، وظیفه تربیتى بزرگ تر این است که به کوچک تر سلام کند و بدین وسیله ، او را متوجّه قصور و یا تقصیر خود نماید . این اقدام ، بخصوص در مورد کودکان ، اثر تربیتى بیشترى دارد . به همین جهت ، پیامبر خدا به کودکان سلام مى کرد تا افزون بر اثر تربیتى آن ، پیروان خود را متوجّه آثار تربیتىِ شخصیت دادنِ به کودک و احترام به احساسات او نماید .