حسن بن جهم می گوید : ابو الحسن(ع) (امام کاظم(ع) یا امام رضا(ع)) را دیدم که خَضاب کرده بود. گفتم: قربانت گردم! خضاب کرده اید؟!
فرمود: «آری. آراسته بودن، از عواملی است که بر پاک دامنی زن می افزاید. زنان، از آن رو ترک پاک دامنی می کنند که شوهرانشان آراسته بودن را ترک می نمایند».
سپس فرمود: «آیا تو دوست داری که همسرت را مانند خودت، ناآراسته ببینی؟».
گفتم: نه.
فرمود: «او نیز همین طور».
آن گاه افزود: «پاکیزگی، خوش بو بودن، اصلاح کردن مو و کثرت آمیزش ، از صفات پیامبران است».
1-. الکافی: ج۵ ص۵۶۷ ح۵۰ و ج ۶ ص ۴۸۰ ح ۱، دانشنامه قرآن و حدیث ج ۴ ص ۱۰.
یکى از روش هاى تربیتى پیامبر خدا ، سلام کردن به کودکان بود . ایشان ، تصریح فرموده که این اقدام من ، بدان جهت است که پس از من ، این سنّت در جامعه اسلامى ادامه یابد :
خَمسٌ لا أدَعُهُنَّ حَتّى المَماتِ: ... والتَّسلیمُ على الصِّبیانِ لِتَکونَ سُنَّةً مِن بَعدی ؛ پنج چیز است که تا زنده ام رهایشان نمى کنم ... و [یکى از آنها ]سلام کردن به کودکان است، تا بعد از من سنّت شود .
امّا طبق برخی روایات، همه مسلمانان وظیفه دارند در سلام کردن به یکدیگر ، پیشى بگیرند و بویژه ، کوچک ترها وظیفه دارند به بزرگ ترها سلام کنند .
با اندکى تأمّل روشن مى شود که این روایات ، نه تنها با هم منافاتى ندارند ؛ بلکه مکمّل یکدیگرند و عمل کردن به همه آنها نیکوست ، بدین سان که وظیفه اخلاقى آحاد جامعه اسلامى ، پیشى گرفتن در سلام کردن به یکدیگر است ؛ ولى ادب ، اقتضا مى کند که کوچک ترها به بزرگ ترها سلام کنند ، امّا اگر کوچک تر به هر دلیل در سلام دادن به بزرگ تر تأخیر کرد یا تعلّل ورزید ، وظیفه تربیتى بزرگ تر این است که به کوچک تر سلام کند و بدین وسیله ، او را متوجّه قصور و یا تقصیر خود نماید . این اقدام ، بخصوص در مورد کودکان ، اثر تربیتى بیشترى دارد . به همین جهت ، پیامبر خدا به کودکان سلام مى کرد تا افزون بر اثر تربیتى آن ، پیروان خود را متوجّه آثار تربیتىِ شخصیت دادنِ به کودک و احترام به احساسات او نماید .