لقاء الله چیست؟
لقاء الله به معنی فنای در اسما و صفات الهی و مشاهده احاطه قیومی حق و فنای ذات خود و به طور عیان، وجود خویش و جمیع موجودات را سایه حق دیدن است .
در ملاقات ممکن الوجود با خداوند ،اصل ملاقات حقیقتا وجود دارد. لکن نحوه آن باید به شکلی باشد که لایق ملاقات کننده و ملاقات شونده باشد. به این دلیل معنای تقرب الهی برای لقا صحیحتر به نظر میرسد.(1)
لقای رب عبارت است از نیل به مقام قرب پروردگار . مقام قرب ، نزدیکی ارزشی هر چه بیش تر به صفات حضرت حق است که از طریق تحقق و بروز و ظهور صفات الهی در آدمیان صورت میگیرد.
انسان به میزانی که روح و صفات خداوندی را در خود متجلی کند و به معنای دیگر استعدادهای فطری و انسانیاش را محقق سازد، به خدا نزدیک تر شده و به مقام قرب و لقای حق نایل آمده است. لقای الله بیانگر یک جهت گیری و نشانه یک خط سیر معین در روند تعالی وجودی آدمی است .
با توجه به آیات قرآنی، همه موجودات در حرکت به سوی لقای حضرت حقاند؛ هر چند لقا تا لقا فرق میکند،(2) به این معنا که هر موجودی به تناسب ابزار وجودی و مسیر و حرکت خود، به لقا نایل میشود.
بر این اساس، انسانها نیز با توجه به اختلاف مسیر و گوناگونی حرکت های شان، لقای های متفاوتی خواهند داشت. کسی که در مسیر حق باشد، خداوند را با اسمای رحمتش ملاقات میکند . فردی که در مسیر باطل قدم گذاشته و حرکت کرده است، خداوند را با اسمای غضبش ملاقات خواهد نمود.
بهشت و جهنم از آثار اسمای الهی است . صرف یک عناوین قراردادی نبوده، بلکه منشأ آثار ربوبی در جهان هستیاند . در واقع کل وجود، آثار و جلوههای اسمای الهی است.
تفاوت لقای های انسان با اسمای الهی موجب و منشأ بهشت و جهنم میگردد؛ یعنی، بهشت و جهنم در اصل از کیفیت ملاقاتها با اسمای الهی نشأت میگیرد. لقائی هست که معنایش "بهشت" میشود . لقائی هست که معنایش "جهنم" میشود. کسی که خداوند را با اسمای رحمت ملاقات میکند، آثار آن رحمتها همان بهشت است . اگر لقا با اسمای غضب باشد، آثارش جهنم خواهد بود.(3)
در باب چیستی لقاء الله عارف برزگ و حکیم سترگ معاصر امام خمینی سخن شنیدنی دارد:
آنان که راهی برای لقاءالله و مشاهده جمال و جلال حق باز گذاشته اند و مدّعی این مقام هستند،می گویند (شخصی که راه خود سازی و تهذیب نفس و سلوک الی الله را در پیش گرفته)پس از تقوای تامّ تمام و اعراض کلّی قلب از جمیع عوالم و رفض نشأتین و قدم بر فرق انّیّت و انانیّت گذاشتن و توجه تامّ و اقبال کلی به حق و اسما و صفات آن ذات مقدس کردن و مستغرق عشق و حبّ ذات مقدس شدن و ارتیاضات قلبیه کشیدن ،یک صفای قلبی از برای سالک پیدا شود که مورد تجلیات اسمائیه و صفاتیه گردد،و حجاب های غلیظی که بین عبد و اسما و صفات بود ،خرق شود و فانی در اسما و صفات گردد.(4)
خلاصه سخن امام : سالک ،وقتی با ریاضت های مشروع،به خلوص قلبی کامل رسید و از خود بینی و خود خواهی و خود ستایی گذشت، بلکه "خود"نفسانی را زیر قدم هایش محو و نابود کرد و از آخرت و حتی از بهشت و نعمت های آن نیز دل کند و فانی و ذوب در خدا گشت و تنها او را طلب کرد و جز او را ندید، صفا و نورانیتی در قلبش پدید می آید که اسما و صفات عینی و خارجی خدا را مشاهده می کند.تجلیات انوار اسما و صفات الهی، او را تحت تأثیر و احاطه خود قرار می دهد0
در نگاه امام خمینی لقاءالله یعنی محل تجلیات ذاتی و غیبی خدا قرار گرفتن ، مشاهده باطنی ذات پاک پروردگار با چشم دل و بصیرت درون0 در مرحله پیش سالک به مرتبه ای از کمال قدسی صعود کرده بود که اسما و صفات الهی را مشاهده می کرد.تجلیات انوار آن، او را متأثر می ساخت . ممکن است سالکی بتواند از آن منزل و مرتبه نیز عروج کند و حجاب های نوری اسمائی و صفاتی را نیز کنار زند. به تجلیات ذاتی غیبی نایل گردد ؛اگر چه نیل به چنین مرتبه ای بسیار سخت و مشکل است 0
امام خمینی در این باره می نویسد:از برای بعضی از ارباب سلوک ممکن است حجاب نوری اسمائی و صفاتی نیز خرق گردد. به تجلیات ذاتی غیبی نایل شود. خود را متعلق و متدلّی به ذات مقدس ببیند. در این مشاهده، احاطه قیومی حق و فنای ذاتی خود را شهود کند. وجود خود و جمیع موجودات را ظل(سایه)حق ببیند. (5)
بنابراین لقای رب و رسیدن به خدا عبارت است از نیل به مقام قرب پروردگار. مقام قرب نیز نزدیکی معنوی هر چه بیش تر به صفات و ذات حضرت حق است . نخست از طریق تحقق و بروز و ظهور انوار صفات و اسمای الهی ؛ پس از آن، تجلیات انوار ذات قدسی،در جان و روح و قلب سالک و عارف،پدید می آید.
انسان به میزانی که روح و صفات خداوندی را در خود متجلی کند و استعدادهای فطری و انسانیاش را محقق سازد،به خدا نزدیک تر شده و به مقام قرب و لقای حق نایل آمده است. لقاء الله بیانگر یک جهت گیری و نشانه یک خط سیر معین در روند تعالی وجودی آدمی است .
پینوشتها:
1. ملکی تبریزی رساله لقاء الله، انتشارات آل علی، 1382 ش، قم ، ص 6 - 7.
2. انشقاق (84) آیه 6 و 12؛ فرقان (25) آیه 21؛ کهف (18) آیه 105؛ فصلت (41) آیه 54؛ رعد (13) آیه 2.
3. الرحمن (55) آیه 46؛ نازعات (79) آیه 40؛ بقره (2) آیه 155 و 157؛ تغابن (64) آیه14؛ نساء (4) آیه 100.
4. امام خمینی، چهل حدیث. نشر موسسه آثار امام خمینی، 1387 ش ،ص453.
5. همان.