کسانی که از مقداری معنویات برخوردار بودند، دنبال کشف و کرامت نمیرفتند، میگفتند: کیمیا را میدانیم، ولی به کسی یاد نمیدهیم، ما میدانیم که چه چیز را به دیگران یاد دهیم. کسی که از معنویات و معرفت خدا بهرهمند است، چه حاجت به کیمیا دارد؟! چه کیمیایی بالاتر از خداشناسی؟! همه واجبات برای تحصیل معرفت و مقدمه آن است، و تنها معرفةالله واجب نفسی و ذاتی و اعظم واجبات است.
در محضر بهجت، ج2، ص 359
بعضی از اصحاب حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم مانند عبدالرحمانبنعوف، ابراهیم و عثمان، همچنین ابنسعود ثروتمند بودند و حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم به آنها ایراد نگرفت، بلکه از آنها قرض میگرفت.
زمانی اصحاب صفه به حضرت اعتراض کردند که از بس خرما خوردهایم، شکمهای ما سوخت. حضرت فرمود: دو ماه است از خانههای آلمحمد دود بلند نشده است، هرچه ما خودمان میخوریم به شما هم میدهیم. و نیز مهریه دخترش فاطمه زهرا علیهاالسلام را بسیار کم قرار داد، ولی به عبداللهبنعوف میفرماید: طلاهایت را بردار و برو.
او عمل به وظیفه را میخواست، طلا نمیخواست.
ما به انفاقات خود محتاجیم، نه آنکه او به مال ما محتاج باشد. خدا میداند اصحاب پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم با کسب ضعیفی که داشتند، به چه مقاماتی رسیدند. چه بسیار مسائلی است که از راه علم و معرفت و خداشناسی حل میشود، ولی ما به علت ضعف در معرفت، با هم اختلاف داریم.
در محضر بهجت، ج۲، ص352