حق ندارید لباس کهنه و وصله دار بپوشید 

در سیره امیرالمؤمنین (علیه السلام) است که ایشان از لباس های کهنه و وصله دار استفاده می کردند، اما وقتی اصحاب می خواستند تبعیت کنند، به شدت جلو آنها را می گرفتند، حضرت می فرمود: شما حق ندارید لباس کهنه و وصله دار بپوشید، من چون والی مسلمین هستم اینگونه لباس می پوشم، شما حق ندارید خود را به پلاسی کهنه بسنده کرده ساکن بیابان ها شوید.


هم دنیا و هم آخرت.....
حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: " أَنَّ الْمُتَّقِینَ ذَهَبُوا بِعَاجِلِ الدُّنْیَا وَ آجِلِ الْآخِرَة ...... سَکَنُوا الدُّنْیَا بِأَفْضَلِ مَا سُکِنَتْ وَ أَکَلُوهَا بِأَفْضَلِ مَا أُکِلَت" (با تقوایان کسانی هستند که هم دنیا را دارند و هم آخرت ... سکونت دارند در بهترین خانه هایی که می شود در آن سکونت کرد و بهره می برند از بهترین غذاهایی که می توان از آنها بهره برد؛ نهج البلاغه، نامه 27)


با کدام دست همسر خود را می زند؟
پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: "کَانَ یَتَعَجَّبُ کَیفَ تَضرِبُ المَرءَةَ بِیدٍ تُعَانَقُ بِها" من همیشه تعجب می کنم که مرد با کدام دست همسر خود را می زند؟ اگر دست، دست خداوند شود، آیا باز هم چنین خواهد بود؟

 

 

چرا مکّه؟
فردی از کشوری که نامش را نگویم بهتر است با دختری ترکیه ای در مکه دوست شده بود، حال نمی دانم این دختر را در طواف پیدا کرده بود یا جای دیگر، بماند؛ آمده بود سؤال می کرد که در کوچه های مکه با این فرد مثل لیلی و مجنون مشغول گردش بودیم، بالأخره برایم غسل واجب شده است، چکارکنم؟ عجیب است آدمی به مکه برود، اما عمرش را کجا صرف کرده و به چه کاری سپری کند، چرا در مکه؟
خداوند متعال می فرماید: «لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ» (انعام: 28) برخی در برزخ تمنا می کنند که خدایا! ما را برگردان، دیگر از این کارها نمی کنیم. خداوند متعال می فرماید: اگر برگردانم باز هم همان کارها را خواهد کرد چون برایش ملکه شده است.


این منزل یادگار پدر و مادرم است
در روایت است که " إِنَّ أَبَا الْحَسَنِ (علیه السلام) اشْتَرَى دَاراً وَ أَمَرَ مَوْلًى لَهُ یَتَحَوَّلُ إِلَیْهَا، وَ قَالَ لَهُ إِنَّ مَنْزِلَکَ ضَیِّقٌ، فَقَالَ لَهُ الْمَوْلَى قَدْ أحدَثَ هَذِهِ الدَّارَ أبِی، فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ (علیه السلام) إِنْ کَانَ أَبُوکَ أَحْمَقَ فَیَنْبَغِی أَنْ تَکُونَ مِثْلَه" ( حضرت با پول خودشان منزلی تهیه نموده و به یکی فرمودند: بیا و در اینجا زندگی کن.
آن مرد گفت: یا ابن رسول الله! این منزل فعلی یادگار پدر و مادرم است و آنها اینجا زندگی کرده اند به همین خاطر من دوست دارم در این محل کوچک زندگی کنم. حضرت فرمودند: حتی اگر پدرت احمق بوده باشد تو هم باید مثل او باشی؟ کافی، ج 6: 525)


هر چه داشتی در رختکن حمام جا گذاشتی
فتحعلی شاه و میرزای قمی به حمام رفتند، فتحعلی شاه که کم مانده بود به ریشش هم طلا و جواهر آویزان کند، وقتی طلا و جواهر و لباس های خود را کنده و داخل حمام می شود، در خزانه حمام میرزا قمی می گوید: بسم الله حالا بگو ببینم بین من و تو فرقی هست؟ هرچه داشتی در رختکن حمام درآوردی و آمدی.
"وَ کُلُّهُمْ آتیهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ فَرْداً " (مریم: 95) خداوند می فرماید: همه تان روز قیامت به تنهایی خواهید آمد. میرزا به فتحعلی شاه گفت: تو هر چه داشتی درآوردی و من هر چه داشتم با خود به حمام آوردم. بنده عرض می کنم منظور میرزا این بود که آنچه من داشتم یعنی علم و ادب و فضل همه را با خود آورده ام برعکس تو که همه داشته هایت را جا گذاشته و آمده ای.
گربرون آیی از حجاب تویی
مرتفع گردد از میانه دویی


آقا اجازه می دهید یه تکونی به خودشون بدهند؟
یکبار کسی در قم جلوی مرا گرفت و گفت: آقا! امشب، شب عروسی من است می خواهم ببینم چه چیزهایی حرام اند تا آنها در عروسی من نباشند، نمی خواهم زندگی ام را با گناه شروع کنم، چون کاری که شروع آن با گناه است آخر آن معلوم است به کجا می رسد، به همین خاطر می پرسم که چه چیزی جایز است و چه چیزی جایز نیست،
مدام می پرسید و من جواب می دادم، در آخر پرسید: آقا! آیا اجازه هست آقاها و خانم ها رقص و پایکوبی داشته باشد من گفتم: نه، اصلاً جایز نیست و نمی شود. این فرد ماند، خلاصه آن فرد از من پرسید: آقا! آیا رقص و پایکوبی اصلاً امکان ندارد؟ گفتم: خیر. گفت: حاج آقا! اجازه می دهید به خودشون یه تکونی بدهند؟


غیرت الهی
حضرت صادق (علیه السلام) می فرمایند: "إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى غَیُورٌ یُحِبُّ کُلَّ غَیُورٍ وَ لِغَیْرَتِهِ حَرَّمَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَن" ‏(همانا خدای تبارک و تعالی غیرتمند است، هر غیرتمند را دوست دارد و به خاطر غیرتش فحشاء را حرام کرده است هم فحشای ظاهری و هم فحشای باطنی را؛ کافی، ج 55: 355)  غیرت او نسبت به تو است زیرا تو از آن ِخدا هستی.


خدایا به سراغ تو می آیم
حضرت فرمودند: "قُلُوبُنَا أَوْعِیَةٌ لِمَشِیَّةِ اللَّهِ". (قلب ما ظرف مشیت خداوندی است؛ بحار الأنوار، ج ‏25 : 337 ) گاهی حضرت می فرمایند: "إِنَّ الْإِمَامَ وَکْرٌ لِإِرَادَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل‏" (بحارالانوار ج 25 : 358) قلب ما لانه مشیّت خداوند است یعنی این اراده ای که در ما وجود دارد، اراده ما نیست، اراده خداوند است، پس وقتی سراغ ما می آیید یعنی به سراغ خداوند آمده اید.
همانطور که مستحب است وقتی به زیارت امام رضا (سلام الله علیه) می روی بگویی: " اللَّهُمَّ إِلَیْکَ صَمَدْتُ مِنْ أَرْضِی ..." (عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج ‏2 : 270) یعنی خدایا! به سراغ تو می آیم. به سراغ امام رضا (سلام الله علیه) می روی، اما چون امام رضا (سلام الله علیه) وجه الله است پس هرکسی این اراده را بکند، خدا را خواسته است.